مروری اجمالی بر مدگرایی در رسانهها
چه راهکارهایی برای رسانه های داخلی در مقابل هجمه مدگرایی شبکه های ماهواره ای وجود دارد؟
آیا رسانه های داخلی در خدمت مدگرایی قرار گرفتهاند؟
فقدان معنویت و سبک زندگی دینی به چه میزان راه های ورود مدگرایی را رقم زده است؟
قاسم کرباسیان
در هر قرنی دنیا رنگی تازه و نو به خود گرفته و به گونهای جدید، خودنمایی میکند و انسان این موجود پیچیده و چند بعدی، با تحولاتی که به دست خود او رقم زده شده، روبهرو میشود.در قرن حاضر نیز که زندگی بشر از نظام سنتی کشاورزی به جامعه ای مبتنی بر فناوری های نوین و پیشرفته تبدیل شده، آداب و سنن و اصول اخلاقی نیز با تحول روبه رو شده و تحت تأثیر قرار گرفته است.پیشرفت جامعه صنعتی و دنیای ماشینی، رفاه، اسایش ولذت مادی فراوانی را به ارمغان آورده وآنگاه که انسان به حضور محصولات جدید، عادت کرد و آنها را از ضروریات زندگی روزمره خویش تلقی نمود،نوبت به ایجاد تنوع و ابداع شکل ها و رنگ های جدید و تازه رسید که این مسأله، سرانجام به ظهور پدیدهای به نام مد منتهی شد؛ امری که امروزه در جوامع و در میان توده مردم،میتواند نقش یک رسانه را داشته باشد، چرا که این پدیده در جهان امروز و در میان پارهای از مردم، به ابزاری برای انتقال پیام به جامعه تبدیل شده است.
در این میان، با توجه به این که در عصر ارتباطات و رسانه به سر میبریم، نباید از نقش عمده رسانهها در فرایند مد و مدگرایی غافل ماند. لذا لازم است مد و مدگرایی در ارتباط با رسانهها، به عنوان یکی از مهم ترین ابزار مؤثر در ایجاد و اصلاح این پدیده، مورد توجه قرار گیرد.
بر همین اساس در ادامه به پارهای از عوامل ترویج مدگرایی منفی و افراطی در جامعه که توسط رسانهها دنبال میشود، میپردازیم و سپس به برخی راهکارها که میتوانند در عرصه مقابله با مدگرایی افراطی مورد استفاده رسانه قرار گیرد، اشاره خواهم کرد.
چگونگی ترویج مدگرایی افراطی توسط رسانهها
در این بخش، به برخی از عواملی که رسانهها از طریق آنها، موجب ترویج مدگرایی افراطی و نامعقول میشوند، میپردازم:
الف) ترویج نیازهای کاذب
به وجود آمدن نیاز کاذب در جامعه موجب احساس محرومیت و احساس شکاف طبقاتی و تبعیض اجتماعی در میان افرادی که خود را به دلیل ناتوانی در برآوردن آن نیاز، محروم میبینند، میشود که این امر ترویج هوس و مدگرایی در جامعه را به دنبال خواهد داشت. احساس محرومیت بهوجود آمده، موجب عقدههای روانی در افراد محروم شده و در شخصیت فرد، ایجاد اختلال میکند که در این صورت، شخص سرخورده برای حفظ شخصیت به مکانیسم روانی یا دفاعی «جبران» متوسل میشود. بخش عمدهای از این ایجاد نیاز کاذب، بر عهده تبلیغات بازرگانی رسانههاست. تبلیغات بازرگانی و همچنین ابزارهای بازاریابی، در مردم احساس نیاز به کالاهایی که واقعاً به آنها نیازی ندارند و یا اساساً از هنجارهای زندگی روزانه مردم به دورند، ایجاد کرده و مردم را به سمت مصرف نمایشی سوق میدهند.
ب)ترویج ظاهرگرایی
ترویج ظاهرگرایی میتواند موجب افزایش مدگرایی در سطح جامعه شود، زیرا زمانی که افراد ظاهرگرا شوند و مسائل ظاهری برای آنها در اولویت قرار گیرد و اصالت پیدا کند، طبیعتاً مسائل ظاهری زندگی برای این افراد، اهمیت زیادی خواهد یافت و امیالی همچون میل به خودآرائی که از عوامل مؤثر بر مدگرایی است، در وجود این افراد شدت بیشتری پیدا خواهد کرد که در نتیجه، مدگرا شدن را به دنبال خواهد داشت. این امر- یعنی ترویج ظاهرگرایی- به نحو چشمگیری در رسانهها وجود داشته و رسانهها بواسطه آن، به موج مدگرایی دامن میزنند. اصالت چهره در رسانهها، ساختن نوع فیلمها در میان طبقات مرفه جامعه، دکوراسیونهای تجملاتی و پرداختن به داستانهای ظاهرگرا از جمله مصادیقی است که در رسانهها به چشم خورده و موجب ترویج فرهنگ ظاهرگرایی میشوند.
ج)بخشیدن کارکرد هویتی به کالاها
رسانهها در قالبهای مختلف از جمله در قالب تبلیغات بازرگانی، سعی در معرفی کالاهای مادی به عنوان یک ابزار هویتی و هویتساز مینمایند، که این امر، به ترویج مدگرایی افراطی و سوق پیدا کردن به سمت به روز بودن در داشتن کالاها میانجامد، چرا که وقتی افراد خودشان را در کالاهای تحت مالکیتشان معنا کنند و معنای زندگی را در خرید اشیاء جستوجو نمایند، قطعا برای اینکه وجود داشته باشند، هر روز باید به تعداد کالاهایشان بیفزایند و کالاهای جدیدی که وارد بازار میشود را خریداری کنند که این، چیزی جز مدگرایی افراطی نخواهد بود. بهطور مثال تبلیغات تجاری با استفاده از عباراتی نظیر «میخرم، چون فکر میکنم»، «میخواهم بخرم، چون هستم» یا «آهنگ زندگی با …»، نقشی هویتساز و زندگی بخش برای کالاهای مورد تبلیغ قائل میشود، بگونهای که مخاطب گمان میکند اگر آن کالا را نداشته باشد هویت خود یا حقیقت زندگی را از دست داده است.
د)الگوسازی از افراد مدگرا
رسانهها با تبلیغات وسیعی که برای برخی چهرهها مثل چهرههای مشهور سینمایی، ورزشی، موسیقی و … که معمولا افرادی مدگرا هستند، انجام میدهند، این افراد را به عنوان الگوی جامعه معرفی کرده و از این طریق مدگرایی را رواج میدهند.
ه)مدلسازی
بر مبنای نظریه «مدل سازی»، یک راه برای اینکه مردم، مدل جدید را برای عمل برگزینند مشاهده رفتار توسط سایرین در وسایل ارتباط جمعی و تقلید از آن رفتار است.
در واقع، بر این اساس نوعی همسانسازی صورت میگیرد و مخاطب از رفتار مدل خاص ارائه شده کلیشه برداری کرده و آن را تأیید و یا مانند آن رفتار میکند. از اینرو، میتوان گفت زمانی که رسانهها در برنامههای گوناگون بهویژه در برنامههای نمایشی خود، مخاطب را در معرفی جلوههای مختلف مدگرایی بر افراط قرار میدهند، به ترویج مدگرایی پرداخته و گرایش به مدگرایی افراطی را موجب میشوند و در واقع بهطور غیرمستقیم مخاطبین را به مدگرایی افراطی دعوت کرده و آن را به عنوان یک ارزش معرفی میکنند.
و)تضعیف هویت ملی و ایجاد از خود بیگانگی فرهنگی
همچنان که در عوامل مؤثر و زمینهساز مدگرایی گذشت، از خود بیگانگی میتواند به ترویج مدگرایی نامعقول و افتادن در دام الگوها و مدهای فراوان کشورهای بیگانه، منجر شده و از این طریق مدگرایی منفی و افراطی را در جامعه رقم بزند. حال گاهی رسانهها از همین طریق به رواج مدگرایی منفی و روی آوردن به سمت، مدهای بیگانه میپردازند. از جمله شیوههایی که رسانهها با بهرهگیری خودآگاه یا ناخودآگاه از آنها، موجب رواج از خود بیگانگی منجر به مدگرایی غلط میشوند، میتوان به پخش کردن فراوان فیلمها و برنامههای خارجی و نشان دادن کشورهای بیگانه و اهالی آن کشورها به صورت آرمانی- که در بسیاری موارد در قالب همین فیلمها اتفاق میافتد- اشاره کرد.
همچنین رسانهها با تقویت قومگرایی، پرورش تفاوتهای مذهبی و اقلیتها و اشاعه ارزشهای گوناگون در جامعه که موجب تجزیه اعضاء جامعه و رفتن هر گروه بهدنبال یک ارزش میشود، موجب تضعیف هویت ملی خواهند شد.
راهکارهای مقابله رسانه با مدگرایی منفی
برخی از راهکارها که رسانه میتواند با بهرهگیری از آنها به مقابله با مدگرایی افراطی برخیزد، از این قرارند:
الف) مقاوم سازی مخاطبین در مقابل ماهوارهها و رسانههای بیگانه
از آنجا که بخش عمدهای از گرایش به مد و مدگرایی افراطی و منفی، ریشه در برنامهها و تبلیغات رسانههای بیگانه و ماهوارهها دارد، یکی از راهکارهایی که رسانههای ملی و محلی باید در راستای مقابله با مدگرایی افراطی و منفی دنبال کنند، مسأله مقاومسازی مخاطبین در مقابل هجمه رسانههای بیگانه است.
برخی از گامهایی که رسانه میتواند در این مسیر بردارد عبارتند از:
۱٫ رسانیدن مخاطبین به مرحله رشد: رشید به کسی گفته میشود که استوار در راهی قدم مینهد و استقامت و ماندگاری در راه حق دارد. بنابراین رسانههای ملی برای این که مخاطبین خود را در مسیر حق مقاوم کرده تا تحت تأثیر امور باطلی همچون مدگرایی منفی که رسانههای بیگانه به ترویج آن میپردازند، قرار نگیرند، لازم است در مسیر رشد آنها گام بردارند. در این مسیر، با توجه به آنچه از منابع دینی به دست میآید، لازم است که تقویت خردورزی و ترویج تعقل، مورد توجه رسانهها قرار گیرد.
۲٫هدایت مخاطب به سمت نیازهای عالی انسانی: کسانی که در سطح نیازهای عالی انسانی زندگی میکنند و از سطح حیوانیت رستهاند و همت و هدف اصلی خود را اینگونه نیازها قرار دادهاند. طبیعتا به سمت دعوتهای پست که از سوی اغیار صورت میگیرد، گرایش پیدا نمیکنند و متأثر از آنها نمیشوند. بر این اساس، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که رسانه میتواند با ارتقاء مخاطبین خود به سطح نیازهای عالی، موجبات خود شکوفایی و در نتیجه مقاوم شدنشان را فراهم آورد و این در حالی است که امروزه میبینیم غالب رسانهها به سمت نیازهای پایین مخاطب خود همچون نیاز جنسی و یا سایر نیازهای مادی، روی آورده و پاسخگویی به این موارد را در صدر توجه خود دارند.
۳٫ آشنا کردن مخاطبین با شگردهای رسانههای بیگانه:آگاهی و احاطه علمی، ظرفیت و صبر انسان را بالا میبرد و موجب میشود تا انسان به نوعی به مقاومت در برابر دعوتهای ناروا و ناصحیح دست بزند.
۴٫ توجه به نیازهای طبیعی مخاطب: بهطور طبیعی اگر زمینه پاسخگویی به نیازهای طبیعی انسان فراهم نشود و امکان ارضای آنها از طریق مشروع وجود نداشته باشد، احتمال ارضای آن نیازها از طریق نامشروع دور از انتظار نخواهد بود. بر این اساس میتوان گفت که اگر رسانههای خودی، نیازهای طبیعی مخاطبان خود ـ مثل نیاز به اطلاعات و یا نیاز به ارائه مدلهای جدید که با توجه به نیاز تنوعجویی در انسان وجود دارد ـ را پاسخگو نباشند، مخاطبان به سمت رسانههای بیگانه و بهرهگیری از آنها در راستای پاسخ به نیازهای طبیعیشان روی خواهند آورد. پس می توان نتیجه گرفت که رسانههای ملی با توجه به نیازهای طبیعی مخاطبان خود و فراهم کردن آنها، میتوانند تا حدودی از گرایش مخاطبان خود به سمت رسانههای بیگانه و تأثیر گرفتن از آنها، جلوگیری کنند.
۵٫ ترویج عضویت در گروههای مذهبی و ارزشی: بر اساس نظریه تأثیر مختار یعنی اثرات مشروط، یکی از مقولههایی که میتواند در کاهش یا افزایش اثرات رسانهها دخیل باشد، عضویتهای گروهی است. بنابراین اگر افراد در گروههایی عضو باشند که با انحرافات و امور ضدارزش مخالف هستند، بر فرض این که به سراغ رسانههای بیگانه هم بروند، آنچنان تحت تأثیر قرار نمیگیرند و یا اگر هم تحت تأثیر قرار گیرند، اثر آن درازمدت نخواهد بود.
بنابراین اگر رسانههای خودی، به ترویج عضویت در این گروهها بپردازند و این گروهها را در جامعه تقویت نمایند، این امر میتواند از اثرات رسانههای بیگانه در انحراف افراد و ترغیب آنها به مدگرایی منفی، بکاهد از اینرو رسانهها باید رویکرد برنامههای دینی و مذهبی خود را به سمتی ببرند که باعث ترغیب افراد به شرکت در مسجد و گروههای ارزشی و مذهبی شوند؛ نه این که، خود، جای این مراکز مذهبی قرار گرفته و فرد از حضور در این مراکز و عضویت در آن، احساس بینیازی کند.
ب) تضعیف گروههای مدگرا
بر مبنای نظریه اثرات مشروط، عضویتهای گروهی میتواند به تحکیم نگرش افراد کمک کند و افرادی که در عضویت گروهی قرار داشته باشند، به طرز فکرها و ارزشهای آن گروه، بهطور جدی ملتزم و پایبند هستند. بنابراین اگر کسی بخواهد به تغییرات اجتماعی دست بزند و یا نگرش فردی را تغییر دهد باید توجه داشته باشد که هر چند در درجه اول این فرد است که باید تغییر کند، اما این فرد با افراد دیگر در گروه زندگی میکند و تجارب اولیه خودش را که راهنمای رفتار و طرز فکر اوست، در گروه بدست میآورد.
از اینرو میتوان گفت یکی از راهکارهایی که رسانهها میتوانند در مسیر مقابله با مدگرایی منفی و افراطی دنبال نمایند. تضعیف غیرمستقیم گروههای مدگرایی است که افرادی بواسطه قرار گرفتن در آنها به سمت مدهای افراطی و منفی سوق پیدا کردهاند. رسانهها باید ابتدا سعی کنند تا افراد را از عضویت در این گروهها، خارج نمایند تا از این طریق بتوانند از مدگرایی آنها جلوگیری کرده و در واقع به طور غیرمستقیم به تغییر نگرش افراد، بپردازند.
ج) بهوجود آوردن گروههای مرجع مثبت
رسانهها میتوانند با ایجاد گروههای مرجع مثبت و مناسب برای افراد یک جامعه، به نوعی به مقابله با مدگراییهای منفی که در بسیاری موارد ریشه در الگو قرار دادن بیگانگان و مرجعهای نامناسب دارد بپردازند.
د) افزایش دادن عزت نفس
عزت نفس پایین میتواند از عوامل گرایش به مدگرایی افراطی باشد. رسانهها میتوانند در مبارزه با مدگرایی افراطی، افزایش دادن عزت نفس را به عنوان یکی از فاکتورهای اساسی در نظر گیرند. روانشناسان برای عزت نفس که در متون دینی از آن تعبیر به کرامت انسانی شده، دو جنبه وابسته به یکدیگر در نظر میگیرند: یکی حس سودمندی و دیگری حس ارزشمندی فرد.
منبع:پنجره، شماره ۱۶۵